کلبه ای را که من شوم بانی
غرضم تکیه سگان علی است
زان سبب فیض یافتم ز اله
که مرا مهر با علی ازلی است
خانه دلگشا شدش تاریخ
چون که از کلب آستان علی است.
و در باره عمارت فرح آباد گفته است:
چون که مهر علی است در دل ما
فرح آباد گشته منزل ما
تا شده جای ما فرح آباد
شادی و خوبیست حاصل ما
مردمش جمله شعه آلند
در جهان زان شدند مایل ما
شکر لله که حق ز روز ازل
مهر حیدر سرشته در گل ما.
بد نیست دو شعر دیگر هم از وی آورده شود:
دل شکستة چون شیشهای که من دارم
مگر تو بر سر لطف آیی و کنی معمور
خرابی دل زارم تو کردهای چه کنم؟
خرابه کرده خوبان نمی شود معمور
و شعر دیگر:
آنان که منع ما ز می لالهگون کنند
آسودگی ز خاطر ما چون برون کنند