حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، با بیان اینکه "شکى نیست که شوراى نگهبان وظایفى قانونى دارد"، خاطرنشان کردند: روى مسئلهى اصلى نظام و نقشهى نظام و کلیت نظام هیچ اهمالى را نباید روا بداریم. مسائل درجهى دوئى وجود دارد که البته اینها را میتوان حل کرد. حالا من دیدم مثلاً این روزها طرحى که در مجمع تشخیص است، مورد توجه است. البته معلوم است؛ این طرح وقتى که در مجمع تشخیص مطرح بشود، بالاخره نظر مجمع، نظر مشورتى است؛ این پیش ما خواهد آمد و آن چیزى را که معتقَد ماست، اعمال میکنیم و به عنوان سیاست کلى گفته میشود."
به گزارش جهان، آزاده اسدنژاد دانش آموز گلستانی چندی پیش برنده مدال طلای جشنواره مخترعین کشور کره جنوبی به همراه سه تن از دوستان خود شد.
اختراع این دانش آموز که به کمک دو تن دیگر از دوستان دانش آموزخود به ثبت رسانده است نوعی آسفالت است که وظیفه جذب گازهای سمی و تولید اکسیژن و هوای پاک را برعهده دارد.
اسد نژاد در زمینه حضور خود درجشنواره مخترعین کره جنوبی به برنا گفت: خوشحالم که توانستم در این جشنواره با یاری خداوند از میان 600 مخترع از 50 کشور مدال طلا را به همراه دو ایرانی دیگر کسب کنم و پرچم پرافتخار ایران را به اهتزاز درآورم و نماینده خوبی برای ایران باشم.
وی همچنین در خصوص مراسم اهدای جوایز گفت: در مراسم اهداء جوائز رئیس جمهور کره که توزیع مدال طلا را برعهده داشت خواست به من دست بدهد که من از دست دادن خودداری کردم که این مساله بسیار مورد توجه خبرگزاری ها قرار گرفت.
وی در تشریح این ماجرا می گوید:
روز اهدای جوایز که مصادف با عید غدیر بود، هیچ امیدی نداشتم بین این همه آدم دست بالا، جایزه ویژه را دریافت کنم وقتی صدایم کردند اصلا باورم نمی شد. آن لحظه جمله ای از امام سجاد در ذهنم آمد؛ خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی دارم و تو چون خود نداری. وقتی خواستم بروم جایزه ام را دریافت کنم، از خدا خواستم که ظرفیت همچین موفقیتی را به من بدهد. زمانی که رییس جمهور کره دستش را دراز کرد که به من دست بدهد، شاید شعار گونه باشد، اما حضرت فاطمه در ذهنم آمد که جلوی یک نابینا خودش را پوشاند. من آن لحظه تنها ادای احترام کردم، اما دست ندادم. بعد از مراسم از ایشان معذرت خواهی کردم و گفتم این اعتقاد قلبی من بود. من نمی توانستم خیلی راحت از اعتقاداتم بگذرم.
گروه سیاسی - عصر یکشنبه 9 اسفندماه خبری مبنی بر اعلام انصراف حمید رسایی از پیگیری شکایت خود از موسوی در رسانه ها منتشر شد. رسایی در بیان علت انصراف خود از پیگیری این شکایت، بی بهرگی موسوی از عقل سیاسی و همچنین از دست دادن مشاعر را علت اصلی انصراف خود دانسته بود. اما پیگری های خبرنگار رجانیوز، ابعاد جدیدتری از حالات خاص روحی میرحسین موسوی را فاش کرد.
به گزارش رجانیوز، رسایی در پاسخ به علت اقدامش، به گفتگوی اخیر میرحسین موسوی با سایت منتسب به خویش اشاره کرده و گفت: « زیر سوال بردن حضور چند ده میلیونی مردم در راهپیمایی باشکوه 22 بهمن و نیز تحریک و ترغیب اراذل و اوباش به ادامه راه ریگی در چهارشنبه سوری حکایت از آن دارد که وی مشاعر خود را از دست داده است.» رسایی در ادامه نیز از دستگاه قضایی خواسته بود از این پس توان خود را بر مجازات دیگر سران فتنه که از اندکی عقل طبیعی برخوردارند و با راه مردم مخالفت میکنند متمرکز کند.ادامه مطلب...
امیرالمؤمنین«علیهالسلام» به ما آموختهاند حق را بشناسیم و بر اساس حق هر جریانی را ارزیابی کنیم. در بسیاری از موارد افراد اصولگرا یا اصلاحطلب سخنان حقی در راستای مصالح اسلام و مسلمین داشتهاند، و آنجایی که به مصالح حزیی خود اندیشیدهاند اشتباه کردهاند. در دولت نهم مرز بین اصولگرایی حزبی با اصولگرایی واقعی نیز روشن شد، چون بعضی از اصولگراها جهت از میدان بهدرکردن رقیب، شعار اصولگرایی و طرفداری از رهبری سر میدادند، ولی آنجاهایی که سخنان رهبری با اصول حزبی آنها تطابق نداشت، آنطور که شایسته بود از رهبری تبعیت نکردند، سخن اصلی همان است که رهبری فرمودند؛ «ملت ما اصولگرای اصلاحطلباند» و لذا هرکدام از جریانهای موجود که آزاد از حزب و گروه خود اصولگرای اصلاحطلب باشند مورد احتراماند.و یکی از برکات دولت نهم آزاد شدن جریان اصول گرایی از محدوده حزبی است.
استادطاهرزاده
یک جوان صهیونیست، لیوان مشروب خود را بر روی یک زن مسلمان می پاشد
به گزارش «جامجم»، ساعت 8:45 روز جمعه گذشته مردی که ساکن یک مجتمع مسکونی در خیابان هاشمآباد تهران بود، برای تنظیم آنتن تلویزیون به پشت بام خانهاش رفت. در همین هنگام زینب دختر 4 سالهاش که از خواب بیدار شده بود نیز با اصرار از پدر خواست با او همراه شود.
پدر قبول کرد و با پوشیدن لباسهای زمستانی بر تن وی، او را درآغوش گرفت و با هم به پشت بام رفتند. پدر دختر 4 ساله را روی یک صندلی آبیرنگ نشاند و از زینب خواست همانجا بنشیند و جایی نرود؛ اما لحظاتی بعد پدر ناباورانه مشاهده کرد که دختر بر لبه بام ایستاده است.
او چند بار دختر کوچولویش را صدا زد و از او خواست از آن محل دور شود اما ناگهان زینب کوچولو تعادل خود را از دست داد و از ارتفاع 15 متری به پایین پرت شد.
با وقوع این حادثه، پدر بشدت شوکه شده و قدرت صحبت کردن را از دست داده بود. در این هنگام، پدر صدای زن همسایه را شنید که فریاد میزد «کنار بروید بچه سالم است.» پدر سراسیمه خود را به خیابان رساند. باصدای داد و فریاد همسایهها، دیگر اعضای خانواده نیز متوجه حادثه شده و هراسان خود را به خیابان رساندند اما نا باورانه پی بردند زینب کوچولو زنده مانده و در جستجوی لنگه کفش خود است. اعضای خانواده در میان اشک شوق و شادی همسایه و رهگذران به خانه بازگشتند و زینب فقط به آسمان نگاه میکرد و لبخند میزد.
پس از وقوع این حادثه و نجات معجزهآسای این کودک 4 ساله تهرانی که پس از سقوط از ارتفاع 15 متری جان سالم به در برده بود، به سراغ خانواده وی رفتیم تا ماجرا را از آنها جویا شویم.
گفتگو با والدین
چه شد که فرزند 4 ساله شما از پشت بام سقوط کرد؟
وقتی برای تنظیم آنتن به پشت بام رفته بودیم، این اتفاق افتاد. دخترم روز حادثه روی صندلی نشسته و در حال تماشای گربه حیاط همسایه روبهرویی بود. دخترم محو گربه شده بود و مدام به حرکات او میخندید. من از زینب خواستم از لبه بام کنار برود در همین موقع، او قصد داشت از روی صندلی بلند شود که یکدفعه تعادل خود را از دست داد و به پایین پرت شد.
چه اقدامی برای نجات فرزند خود انجام دادید؟
خیلی شوکه شده بودم و قدرت به زبان آوردن نام فرزندم را نداشتم.
فریاد زدم خدا، کمکم کن، بعد با صدا زدن نام فاطمه زهرا (س)، امام حسین(ع) و امام زمان(عج) به لبه بام رفتم. حتی تصمیم گرفتم خود را به پایین پرت کنم تا او را نجات دهم. دیگر جان خودم، مهم نبود و به تنها موضوعی که فکر میکردم، نجات دخترم زینب بود و (بغض گلویش را میگیرد).
شاید نتوان باور کرد، همه حادثه درمدت 10 ثانیه اتفاق افتاد. در همین افکار بودم که با صدای یکی از همسایهها که میگفت، فرزندتان زنده است، به خود آمدم و به خیابان رفتم. واقعا معجزه شده بود. زینب زنده مانده و به دنبال لنگه کفش خود میگشت و از من میخواست دستش را بگیرم و برای خرید نان به نانوایی برویم.
از احساس خود درباره زندگی دوباره دختر کوچولویتان بگویید؟
یک احساس وصف نشدنی، خدا واقعا به من لطف کرد. او صدای نالههایم را شنید و شادی را دوباره به خانوادهام داد، خدا بهترین عیدی سال 89 را به من داد.
گویشهای سبزواری
(روستای افچنگ)
لهجه شیرین سبزواری(سربداران )انقدر خوشمزه است که هر سبزواری را
در هرجای دنیا به یاد وطن می اندازد وتمام خستگی های بدنش ازبین میرود
روشمه = طناب
کلبند = ریسمان ادامه مطلب...
این نمازی است که حضرت رسول اکرم(ص) در روز فتح خبیر به جناب جعفر بن ابی طالب برادر بزرگوار امیر المؤمنین (ع) به عنوان هدیه، تعلیم فرمودند و به گفته ی صاحب جواهر، ائمه ی اطهار (ع) بر خواندن آن مداومت داشته اند. از حضرت رسول اکرم (ص) درباره ی فضیلت این نماز نقل شده است که : اگر هر روز این نماز را به جای آوری ، برای تو از دنیا و آنچه در آن می باشد بهتر است و اگر آن در هر جمعه بخوانی ، گناهان در طول هفته ات آمرزیده می شود. ادامه مطلب...
سلام...
برگشتم اما...
با کوله باری سوال ...
منگ تر و گنگ تر که میخوام بهشون جواب بدین شاد بتونم باهاشون کنار بیام...
تو ای دیار بی رنگی میون دلای سنگی نصیب ماها دلتنگی نصیب شما پروازه
ولی هنوزم برا شهادت یه معبری بازه نسیم شلمچه میبره دلو تا خدا
طلاییه داره هنوزم بوی شده میدونم شب غم ها سحر میشه
دلامون صاحب بال و پر میشه تو هیئت به خدا ذکر یا حسین
برامون توشه ی این سفر میشه
حسین حسین سیدالشهدا
زمینی و خاکی ساده ولی دلیرو آزاده دلم به پاتون افتاده آخه شبیه دریائین
میدونه خدا که ای شهدا فاتح دل هائیین
امیر دلاتون پهلوون دریا دله رو قم قمه هاتون ذکر یا ابو فاضله
میمونه دل من زیر دینتون فدای اون همه شوو شینتون
میپیچه میون سنگرای عشق هنوزم نوای یا حسینیتون
حسین حسین سیدالشهدا
تو این روزگار غربت تو عصر فراق و غفلت
ایشالا با نور حضرت پاینده میمونه رهبــــــــــــــــــر
اون رهبـــــــری که داره علم ولایت حیدر با نام خمینی بایاد پیر جماران
همیشه سرافراز میمونه شیعه تو جهان
تا وقتی دلامون با ولایته مسیر هممون با شهادته
نداریم از کسی ترس و واهمه به والله آرزومون شهادته
حسین حسین سیدالشهدا